داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (26)
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (26)
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (26)
خود برتربينى
حضرت فرمود: من در چهره او نوعى سياهى از شيطان مى بينم . او نزديك شد و بر پيامبر صلى الله عليه و آله سلام كرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: تو را به خدا سوگند، آيا در پيش خود نگفتى كسى بهتر از من در ميان مردم نيست ؟
او در پاسخ گفت : بله ، همين طور است كه فرموديد.
بردبارى در مقابل دشنام
بدهكارى
پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانيد، اما من نمى خوانم .
اصحاب گفتند: يا رسول الله ! چرا بر او نماز نمى گزارى ؟
حضرت فرمود: زيرا بدهكار مردم است .
ابو قتاده گفت : من ضامن مى شوم كه قرض او را ادا كنم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: به طور كامل ادا خواهى كرد؟
ابو قتاده : بله ، بطور كامل خواهم كرد. آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله بر او نماز گزارد.
ابو قتاده گويد: بدهكارى آن مرد هفده يا هجده درهم بود.
اهميت كودك
منبع:www.payambarazam.ir
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}